هرلچ (1978) در مقاله خود از تحقیق برترام[1](1970) نام میبردکه در تحقیق خود استناد را به سه
درجه استناد به کل، استناد به یک بخش و
استناد کلمه به کلمه تقسیم کرده است. او همچنین سه جایگاه استناد شامل عنوان /
مقدمه، نتایج / بحث و آزمایش ها را معرفی کرد. نتایج وی، ارتباطهای نزدیکی
را بین جایگاه عنوان / مقدمه و استناد به
کل مقاله، جایگاه نتایج/ بحث و استناد به بخشی از مقاله و جایگاه آزمایشها و
استناد کلمه به کلمه به مقاله نشان داد.
ووس و داگیو (1976) در تحقیق خود، چهار مقاله از پر
استنادترین مقالات در موضوعات بیولوژی، پزشکی و فیزیک در بازه زمانی 1970-1973را
انتخاب کردند. آنها به مقایسه جایگاه استناد در مقالات پرداختند. نتایج نشان دادکه
بطور متوسط بیشترین دفعات استناد (68 درصد) به این مقالات در بخشهای مقدماتی
(زمینه، تاریخچه و غیره) رخ داده است. بخشهای نتیجهگیری (29درصد) و روش (
درصد) در رتبههای دوم و سوم جایگاه استناد قرار گرفتند. اما در مقاله فیزیک،
بیشترین استنادها پس از بخش های مقدماتی دربخش"روش" پدیدار شدند(31
درصد).
هرلچ (1978) در تحقیق خود بسامد متنی استناد به مقالات
دو موضوع رادیولوژی و غدد در بخشهای مختلف مقاله مورد استناد را بررسی نمود. وی
دریافت مقالاتی که بسامد متنی استناد آنها بیش از یک بار است، بیشتر دربخش
"بحث" مقالات استنادکننده رخ
دادهاند.
کانو (1989) مفهوم تعداد استنادهای خالص را بعنوان یک
مدل توضیحی ساده در الگوهای تئوریک استنادی ترسیم کرد. سپس ارتباط بین مدل تئوریک
رفتاراستنادی، بسامد متنی و درجه سودمندی انواع استناد و قابل اجرا بودن پارامتر
جایگاه استناد، بعنوان یک متغیر کتابسنجی جدید را بررسی کرد. وی دریافت که بیشترین استنادها (33 درصد) از نوع
استنادهای سرسری است که در بخشهای مقدماتی متن مورد اشاره قرار گرفتهاند در حالی
که استنادهای هدفمند، بیشتر در بخشهای میانی مقاله استناد کننده قرار گرفتهاند
(32 درصد).
مارسیک و همکاران (1998) مقالات استنادکننده را بر اساس
جایگاه و درجه استناد مورد بررسی و مقایسه قرار دادند. آنها استناد را به استناد
با قدرت کم و زیاد تقسیم نمودند. استناد با قدرت زیاد یا هدفمند را به استناد
ضروری، مرکزی یا منطقی و استناد با قدرت کم را به استناد غیر ضروری، جانبی و سرسری
اختصاص دادند. نتایج نشان داد که بیشتر مقالات با قدرت استنادی کم (23درصد) در بخش
"مقدمه" و بیشتر مقالات با قدرت استنادی زیاد (31درصد) در بخش"بحث
و بررسی" مورد اشاره قرار گرفتهاند. کمترین استفاده از مقالات با قدرت
استنادی کم (صفردرصد) و مقالات با قدرت استنادی زیاد (11 درصد) در
بخش"روش"بوده است.
مک کین و ترنر (1998) در تحقیق خود بیان کردهاند که یک
استناد در بخش روششناسی مقالهای تحقیقاتی ارزشی بیشتر از استنادی در بخش مقدمه
مقاله یا یک استناد مروری دارد. آنها در تحقیق خود گزینههای"بسامد
استناد"، "جایگاه استناد"و "زمینه استناد"را در سنجه
واحدی به نام " سودمندی ادراک شده[2]
" ترکیب کردند. این رویکرد، معیاری است که استناد را بر اساس جایگاههای
مختلف رتبهبندی میکند.
بورمن و دانیل (2008) نیز به بررسی جایگاه استناد در
مقالات پرداختند. آنها مقالات را به بخشهای مقدمه، روش، نتایج و بحث تقسیم
نمودند. یافتههای تحقیق آنها نشان داد که استنادها در بخشهای مقدمه، روش، نتایج و بحث به ترتیب 32 ،
24، 13 و 31 درصد میباشد.
بورمن و دانیل (2008) همچنین به بررسی بسامد متنی استناد
در مقالات پرداختند و استنادهای سرسری و هدفمند را با توجه به بسامد متنی استنادها
با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی موشکافانه قرار دادند. آنها دریافتند مقالاتی
که بسامد متنی استناد بیشتر از یک دارند، بیشتر در بخش های روش (27درصد) و نتایج
(15درصد) مورد استفاده قرار گرفتهاند اما مقالاتی که تنها یک بار مورد استناد
قرار گرفتهاند، بیشتر در بخش بحث (25درصد) رخ دادهاند.
تنگ و سیفر (2008) در تحقیق خود ارتباط بین متغیر وابسته
"اهمیت استناد" و متغیر مستقل "عناصر ویژگیهای استناد"را
بررسی کردند. یکی از عناصر ویژگیهای
استناد در تحقیق وی " جایگاه استناد" میباشد. یافتهها نشان داد که
بیشتر استنادها در بخش" مقدمه" مقالات و برای فراهم کردن زمینه عمومی
تحقیق بودهاند (5/46 درصد) و حدود نیمی از استنادها در بخش " روش" رخ
دادهاند (5/47 درصد) و 3/ 28درصد از استنادهایی که در بخش نتیجه مقاله
استنادکننده رخ دادهاند ، استنادهای مفهومی بودهاند. آنها معتقدند استنادهایی
که در بخش "روش" و " نتایج" یک مدرک ظاهر شدهاند، نشاندهنده
استفاده از روش و دادههای مدرک استنادشونده میباشند و میتوان ارتباط موضوعی
بیشتری بین مدرک استنادکننده و استناد شونده، قائل شد. نتایج تحقیق آنها، یافتههای ووس و داگایو
(1976) و کانو (1989) را تایید کرد. یافتههای تحقیق این دو نویسنده نیز نشان داده
است که بیشتر تجمع استنادها در بخش "مقدمه" مقاله استناد کننده است.
دینگ و همکاران (2013) نیز به بررسی 866 مقاله از مجله
انجمن علوم و فناوری اطلاعات آمریکا پرداخت. آنها مقالات را به دو دسته کم استناد
(کمتر از 10استناد) و پراستناد ( بیش از 10 استناد) تقسیم کرده سپس رخداد آنها در
بخش های مختلف مقاله را بررسی کردند. نتایج نشان داد استنادها در مقالات پر
استناد، بیشتر در بخشهای مقدماتی 17/0 درصد رخ دادهاند. پس از آن، بخشهای مرور
متون با 13/0 درصد و روش با 009/0 درصد قرار دارند. اما در مقالات کم
استناد، بیشتر استنادها در بخش مرور متون با 33/1 درصد ظاهر شدهاند. بخش های روش
098/0 درصد و بخشهای مقدماتی با 091/0 درصد در ردههای بعدی قرار گرفتند.
[1].Bertram
[2].Perceived
Usefulness
متن کامل در sabzfile.com یا fuka.ir
پایان نامه رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیر چاق 10سال
استناد ,بخش ,مقالات ,درصد ,جایگاه ,مقاله ,در بخش ,در تحقیق ,جایگاه استناد ,با قدرت ,را به ,عناصر ویژگیهای استناد ,مقاله استناد کننده
درباره این سایت