با بررسی متون چهار روش برای درک انگیزه استناد استخراج گردید. روش اول استفاده از انواع دلایل موجود برای یافتن دلایل استناد است مانند تحقیق کانو (1989) و اوپنهایم و رن[1] (1978). این روش بر داوری نویسنده متکی است.
 روش دوم مصاحبه با نویسندگان است که می‌تواند بعد از نوشتن مقاله یا در هنگام نوشتن مقاله صورت گیرد. بروکس (1985) با نویسندگان پس از انتشار مقاله به مصاحبه پرداخت.
هرکدام ازروش های بالا نقاط قوت و ضعفی دارند. روش اول ساده‌ترین روش است. در عین حال، بطور اجتناب‌ ناپذیری وابسته به حدس شخص تحلیل‌گر و داوری فردی است. روش دوم نیروی انسانی زیادی می‌طلبد و بر صداقت و پایایی حافظه نویسنده استناد‌کننده متکی است. علاوه بر این، تنها نویسندگانی که به تحقیق علاقه‌مندند در پاسخ به این رویکرد دقیق هستند. بنابراین، نمونه‌گیری پاسخگویان سوگیری خواهد داشت. اشکال دیگر اینست که باید بدانیم کدام نویسنده اکنون در حال نوشتن مقاله است. بنابراین، در عمل انجام این روش دشوار است (آمد، جانسون، اوپنهایم و پک[2] ،2004).
روش سوم روش تحلیل بافتار / محتوا است. بیشتر تحقیق های رفتار استنادی، تحلیل بافتار/ محتوای مقالات استناد‌کننده را بکار برده‌اند. این دو روش تا حدودی مشابهند. روش تحلیل بافتار می‌‌کوشد محتوای متن را رده‌بندی کرده و به تحلیل ارتباط استنادها و بخش‌های یک مدرک بپردازد. درحالی که تحلیل محتوا ویژگی‌های اثر مورد استناد را بوسیله تحلیل معنایی محتوای مقاله استناد‌کننده پیدا می‌کند. تحلیل بافتار، مرتبط بودن یک مدرک را بر پایه بسامد متنی استناد و ارزش‌‌گذاری بخشهای مختلف مقاله تعیین میکند (کرونین،1984). اما در تحلیل محتوا برای پی بردن به هدف  استناد، محقق بایستی محتوای متن استناد شونده را بطور دقیق و کامل مطالعه کند تا بتواند ارتباط محتوایی مدرک مورد استناد و استنادکننده را دریابد (بورمن و دانیل، 2008).
 اگر چه تعدادی از تحلیل‌های محتوا با هدف شناسایی استنادهای متنوع انجام شده‌اند اما بیشتر آنها، غالبا" برای بررسی انواع خاص استناد‌، مانند استناد سرسری در مقابل استناد هدفمند بکار رفته‌اند. در نتیجه، آنها انگیزه‌های استناد محدودی را مورد بررسی قرار داده‌اند. داوری اینکه یک استناد در بخش روش یک مقاله واقع شده است یا خیر، آسان است، اما تصمیم‌گیری درباره اینکه "ضروری" است یا "غیر ضروری" آسان نیست. تعدادی از تحلیل‌‌های محتوا منتشر شده هیچ تعریف عملی برای وظایف داوری ارائه نمی‌کنند و ضریب روایی را برای تصمیم داوران گزارش نمی‌دهند. بنابراین ، چون در تحلیل محتوا داورانی بجز نویسنده اصلی استناد‌کننده به بررسی دلایل استناد می‌پردازند، ممکن است این روش از پایایی ضعیفی برخوردار باشد (کاوانا[3]، 1997).
 کاوانا (1997) در مقاله خود به نقل از وبر[4] (1995) بیان می‌کند که در انجام تحلیل محتوا بهتر است بیشتر از یک داور مورد استفاده قرار گیرد تا نتایج از دقت بیشتری برخوردار باشد. بنابراین، در درک انگیزه‌های استناد، هم تحلیل‌ محتوا و هم تحلیل زمینه نقطه ضعف‌هایی دارند.
روش چهارم در بررسی انگیزه‌های استناد، استفاده از پرسشنامه محقق ساخته است. در این روش، محقق با استفاده از انگیزه‌های موجود که با مشاهده یا جستجو در متون بدست آورده است، سوالاتی را تدوین کرده و به تحلیل  انگیزه‌های استناد نویسندگان می‌پردازد.
چوبین و مویترا[5] (1975)، موریویسیزک و میوریجزان (1975)، فراست (1979)، اسپیگل -روزینگ (1977) همگی، طبقه‌بندی استنادات را بر اساس روش تحلیل محتوا ارائه کرده‌اند اما بروکس (1985) بطور مستقیم با نویسندگان به مصاحبه پرداخت. اسنایدر و بنزی[6] (1998)، شادیش و همکاران (1995) وکیس و هیگینز(2000) نیز از پرسشنامه محقق ساخته استفاده کردند (اسپیگل -روزینگ،1977).
شادیش و همکاران (1995) روش ترکیبی دیگری نیز پیشنهاد کرده‌اند که آن را "تحلیل‌های گفتمان[7]" نامیده‌اند. بر طبق این روش برای پی بردن به دلایل استناد نویسندگان، روش‌های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه ترکیب شده است.
وایت و ونگ (1997) در انتقاد به روش مصاحبه بیان کرده‌اند که مصاحبه های انجام شده به دلیل محدودیت زمانی نمی‌تواند تمام  انگیزه‌های مورد بررسی را در بر بگیرد.
بطور خلاصه، همه این رویکرد‌ها محدودیت‌هایی دارند. هم پرسشنامه محقق ساخته و هم مصاحبه رو در رو ، ممکن است با مشکلاتی مانند استدلال گذشته نگر، به یاد نیاوردن دقیق و کامل دلایل استناد و عدم صداقت پاسخگویان مواجه شوند. مصاحبه در صورت ترکیب با روشهای دیگر، مشکلات پایایی را کاهش می‌دهد ولی با توجه به تعامل چهره به چهره با یک مصاحبه‌کننده نیز احتمال این سوگیری را افزایش می‌دهد که آیا نویسندگان صادقانه و بدون در نظر گرفتن احساسات و علاقه شخصی پاسخ خواهند داد. پرسشنامه‌ در مقایسه با مصاحبه به ارائه پاسخ‌های صادقانه‌تر گرایش بیشتری دارد اما از فقدان پایایی رنج می‌برد زیرا پاسخ گویان تلاش می‌کنند رفتار گذشته خود را بازسازی کنند (بروکس،1986).
اگر انگیزه‌های نویسندگان با استفاده از بررسی دلایل ارائه شده در متون و روش پرسشنامه گردآوری شده، سپس بطور مستقیم  با آنها مصاحبه شود، علیرغم  خطر روش خود‌گزارشی، روشی منطقی برای درک موضوع انگیزه استناد‌کنندگان خواهد بود. خود گزارش‌دهی مخصوصا وقتی با مصاحبه‌های کیفی ترکیب شود، مانند آنچه وایت و ونگ (1997) بکار بردند، به درک رفتار استنادی نزدیک‌تر است (کیس و هیگینز،2000) . از سوی دیگر، اگر بجای تکیه بر نویسندگان به تحلیل مدارک مورد استناد و استنادکننده با استفاده از روش‌های تحلیل محتوا / بافتار پرداخته شود میتوان امیدوار بود از بسیاری از سوگیری‌ها دور شده و داوری استنادها بر اساس قضاوت های فردی به کمترین حد خواهد رسید. 
  برای بررسی دلایل عدم استناد نویسندگان به برخی مدارک  می توان از روش‌هایی مشابه روش‌های بررسی دلایل استناد نویسندگان بهره برد. بدین منظور می‌توان از مصاحبه و تحلیل محتوا کمک گرفت ( مک رابرتزو مک رابرتز ، 2010).   


[1] . Oppenheim & Renn
[2] .Ahmed,Johnson,Oppenheim &Peck
[3]. Cavanagh
[4] .Weber
[5]. Chubin & Moitra
[6]. Snyder & Bonzi
[7]. Discourse Analysis
متن کامل در sabzfile.com   یا fuka.ir 

پایان نامه رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیر چاق 10سال

بررسی انگیزه های استناد

سنجش ارزش استنادی بر پایه بسامد متنی استناد

روش ,استناد ,تحلیل ,محتوا ,مصاحبه ,بررسی ,تحلیل محتوا ,دلایل استناد ,استفاده از ,این روش ,استناد و ,بررسی دلایل استناد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آزمون هوش ریون بزرگسالان دانلود فایل های الکترونیکی pdf طب الهی دانلود اهنگ جدید شرکت بهین تجارت مطالب روانشناسی معرفی انواع پکیج و راداتور بوک نوک حمیدرضا رجبی یادداشت های